Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری‌آنلاین، در این مستند ژنرال مکنزی فرمانده سابق نیروهای مسلح آمریکا، ژنرال پترائوس، رئیس سابق سازمان سیا و کلسی داونپورت از بخش عدم اشاعه انجمن کنترل تسلیحات آمریکا و سید حسین موسویان استاد دانشگاه پرینستون، سید محمد مرندی مشاورتیم هسته‌ای ایران وحسین کنعانی مقدم از سرداران پیشین سپاه و نیز تامیر پاردو مدیر پیشین سازمان اطلاعات ملی اسرائیل، رونن برگمن محقق و نویسنده، ژنرال آمودیاسون از فرماندهان پیشین نظامی این رژیم شرکت کردند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سید حسین موسویان در پاسخ به سوالی در مورد خصومت اسرائیل و ایران گفت: خصومت‌ها بین ایران و اسرائیل بعد از انقلاب ایران شکل گرفت. در دوران شاه، ایران و اسرائیل روابط دیپلماتیک و سیاسی و حتی امنیتی و نظامی داشتند. اما بعد از انقلاب، ایران روابط با اسرائیل را قطع کرد چون جمهوری اسلامی کشوری بنام اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناخت و به همین دلیل هم سفارت اسرائیل در تهران را به فلسطین داد. جمهوری اسلامی ایران از ابتدا اعتقاد داشته که اصولا کشوری بنام اسرائیل جعلی است و تنها کشور فلسطین اصالت و واقعیت تاریخی داشته و دارد.

وی درباره روابط ایران با حزب الله به عنوان یکی از اساسی‌ترین خصومت‌های میان دو طرف ایران و اسراییل اظهار کرد: واقعیت این است که اسرائیل درسال ۱۹۸۲ به کشور لبنان تجاوز کرد و روزانه ده‌ها نفر را کشت و در یک جنگ نابرابر، هزاران نفر را قتل عام کرد و با بمباران‌های روزانه، لبنان را در آستانه ویرانی کامل قرار داد. متاسفانه در آن مقطع کشورهای عربی و قدرت‌های جهانی هم هیچ اقدامی برای مقابله و متوقف کردن تجاوز نظامی اسرائیل به لبنان نکردند. ایران برای حفظ حاکمیت کشور لبنان، به تشکیل یک گروه مقاومت شیعی بنام حزب الله در لبنان کمک کرد تا در مقابل تجاوز اسرائیل بایستد. در واقع حزب الله لبنان به خاطر مقابله با تجاوز اسرائیل به لبنان شکل گرفت. اگر اسرائیل حمله نظامی نمی‌کرد، گروه یا سازمانی بنام حزب الله تشکیل نمی‌شد.

رونن برگمن محقق و نویسنده در مورد سیاست اسرائیل درباره ایران گفت: از نظر ایران آمریکا شیطان بزرگ و اسرائیل شیطان کوچک است.

وی با این ادعا که ایران علنا اعلام کرده که دنبال نابودی اسرائیل است در اظهاراتی گفت: ما بر اساس اعتقادات خودمان می‌گوییم، قبل از آنکه کسی بخواهد ما را ازبین ببرد، ما باید او را از بین ببریم و به قوانین و مقررات جهانی هم وقعی نمی‌گذاریم و استراتژی اسرائیل این است که هر کشوری که دنبال نابودی اسرائیل است، نباید اجازه دسترسی به بمب هسته‌ای داشته باشد.

ژنرال آمودیاسون از اسرائیل نیز در مورد دکترین اسرائیل گفت: دکترین بگین می‌گوید هر کشوری که به دنبال نابودی شماست و قصد دستیابی به بمب هسته ای دارد، باید از بین برود. صدام دیکتاتوری بود که اسرائیل را تهدید به نابودی کرد و دنبال بمب هسته‌ای بود و لذا ما به تاسیاست هسته‌ای عراق حمله کردیم. من خودم خلبان حمله به تاسیسات عراق بودم و نهایتا صدام هم از بین رفت.

موسویان در مورد سابقه روابط خصمانه آمریکا و ایران گفت: کودتای آمریکا و انگلیس علیه دولت مردمی مرحوم دکتر مصدق درسال ۱۹۵۳، موجب چرخش اساسی در روابط ایران و آمریکا شد. آمریکایی‌ها با مشارکت با انگلیس در ساماندهی کودتای ۱۹۵۳، اشتباه بزرگی کردند. چون به مدت حدود یکصد سال یعنی از سال ۱۸۵۶ تا ۱۹۵۳، ایران و آمریکا یک روابط بسیار دوستانه و گسترده در تمامی ابعاد سیاسی و اقتصادی و فرهنگی مبتنی بر مشارکت و دوستی واقعی داشتند. منتهی با کودتای سال ۱۹۵۳، آمریکا در حقیقت دموکراسی را در ایران کشت، چون یک نخست وزیر مردمی و منتخب را سرنگون و همراه با اسرائیل یک ربع قرن از حکومت دیکتاتوری شاه حمایت کردند. سازمان‌های امنیتی سیا و موساد در شکنجه زندانیان سیاسی ایران مشارکت داشتند که این نیز یک عامل اساسی در ایجاد خصومت بین ایران و آمریکا شد.

کلسی داونپورت از انجمن کنترل تسلیحات آمریکا در این باره‌ اظهار کرد: یقینا حمایت آمریکا از کودتای ۱۹۵۳ علیه حکومت مصدق در ایران، هسته اصلی دشمنی ایران با آمریکاست.

محمد مرندی در مورد استفاده از سلاح‌های شیمیایی در دوران جنگ تحمیلی عراق گفت: آمریکایی‌ها و غربی‌ها سلاح شیمیایی در اختیار صدام گذاشتند که او علیه ایرانی ها استفاده کرد. من خودم دو بار از حملات شیمیایی صدام جان سالم به در بردم. بسیاری از ایرانی‌ها قربانی سلاح های شیمیایی شدند.

کلسی داونپورت در مورد توان هسته‌ای و دفاعی ایران گفت: تلاش ایران برای بازدارندگی، به خاطر این است که در دوران جنگ عراق، ایران مورد حملات سلاح های شیمیایی و موشکی قرار گرفت و جامعه جهانی کاری در محکومیت صدام و متوقف کردن او کاری نکرد، اما در سال ۲۰۰۳، سیاست ایران تغییر کرد و از آن زمان تاکنون، ایران به دنبال حفظ توان هسته ای به عنوان یک عامل بازدارنده است که مورد حمله قرار نگیرد.

تامیر پاردو، مدیر اطلاعات ملی اسرائیل در مورد سناریوهای اسرائیل در برخورد با برنامه هسته‌ای ایران گفت: یک سناریو این است که ایرانی‌ها بفهمند که وقت خود را برای دستیابی به بمب هسته‌ای نباید تلف کنند. این سناریو ممکن نبود. دومین سناریو حمله نظامی به تاسیسات هسته ای ایران بود که تصمیم به آن نداشتیم. سناریو سوم فشارهای سنگین سیاسی و اقتصادی در ابعاد مختلف و عملیات خرابکاری در برنامه هسته‌ای ایران برای کاهش سرعت برنامه هسته ای بود که این سناریو را انتخاب کردیم.

سید محمد مرندی در مورد علت افزایش سطح غنی سازی ایران گفت: ایران برای افزایش قدرت چانه زنی سطح غنی سازی خود را به سطح ۶۰% افزایش داد، چون آمریکایی‌ها و غربی‌ها تحریم‌ها علیه کودکان و زنان و مردم ایران را افزایش دادند و موجب از دست رفتن جان بسیاری از مردم ایران شدند. آنها تحریم‌های وحشیانه را برای افزایش قدرت چانه زنی توسعه دادند و ما هم سطح غنی سازی خود را به ۶۰% افزایش دادیم. اما ما دنبال ساخت بمب نیستیم.

کلسی داونپورت گفت: ایران در مقابل هر اقدامی از سوی آمریکا، عکس العمل نشان داده است. منتهی برنامه هسته ای ایران به نقطه ای رسیده که احتمال اشتباه محاسباتی زیاد است، چون ایران به عبور از خط قرمز آمریکا و اسرائیل نزدیک شده است. مثلا اگر ایران بخواهد غنی سازی را به ۹۰% افزایش دهد، آمریکا و اسرائیل دست روی دست نخواهند گذاشت. لذا یا توافق صورت می‌گیرد و یا اینکه آمریکا مجبور می‌شود که با اقداماتی برنامه هسته ای ایران را به عقب برگرداند.

ژنرال پترائوس رئیس پیشین سازمان سیا گفت: بایدن مصم است که از دسترسی ایران به بمب هست‌ای جلوگیری کند. وقتی که من فرمانده نیروی نظامی آمریکا در خاورمیانه (سنتکام) بودم، طرحی برای نابودی برنامه هسته ای ایران تهیه کردم تا نتواند سال‌ها به بمب دسترسی داشته باشد و الان هم آمریکا چنین قدرتی دارد. طرح من در اواخر دوران بوش و اوائل دوران اوباما بود.

وی مدعی شد که ارتش آمریکا توان فوق العاده ای دارد و به خوبی می‌داند چگونه برنامه هسته ای ایران را حتی در اعماق زمین نابود کند.

ژنرال فرانک مکنزی فرمانده نیروهای مسلح آمریکا در زمان ترور سردار سلیمانی نیز مدعی شد: ژنرال سلیمانی به عراق می‌رفت تا حملات علیه آمریکا را تشویق کند. لذا ما تصمیم به حذف او گرفتیم. ارزیابی ما این بود که ادامه حیات وی خطر بیشتری دارد نسبت به ریسک کشتن او. البته این نوع تصمیمات یک تصمیمات سختی است که در سطح ریاست جمهوری اتخاذ می‌شود و نه یک فرمانده نظامی.

کلسی داونپورت در مورد ترور شهید فخری زاده گفت: اسرائیل با حمایت آمریکا برخی از دانشمندان هسته ای ایران را به قتل رساند. منتهی بعد از قتل فخری زاده، پارلمان ایران قانونی گذراند که با تعهدات ایران در قالب برجام فاصله زیادی داشت. بعد از خروج ترامپ، روحانی به طور حساب شده تعهدات ایران در برجام را کاهش می‌داد اما قانون مجلس بسیار تندتر از سیاست روحانی بود و بازگشت به برجام را مشکل کرد.

تامیر پاردو از اسرائیل در مورد عملیات خرابکارانه اسرائیل علیه برنامه هسته ای ایران مدعی شد: وقتی که ایران به سمت بمب حرکت می‌کند ما باید هر کاری می‌توانیم انجام دهیم که به عقب برگردد.

موسویان در پاسخ به سوالی در مورد برنامه هسته ای ایران گفت: سال‌هاست همه در مورد برنامه هسته ای ایران صحبت می‌کنند. هیچ کس در مورد اسرائیل که تهدید اصلی هسته ای در خاورمیانه است، حرفی نمی‌زند. اسرائیل تنها جایی در خاورمیانه است که بمب هسته‌ای دارد، معاهده هسته ای یعنی ان پی تی را نپذیرفته و اجازه بازرسی به آژانس بین المللی انرژی اتمی نمی‌دهد. دلیل این موضوع هم وجود استاندارد دوگانه قدرت‌های جهانی به ویژه آمریکاست. ریشه فشارهای آمریکا در مورد برنامه هسته ای ایران هم این است که ایران بعد از انقلاب متحد آمریکا باقی نماند. اگر ایران متحد آمریکا بود از چند دهه قبل بمب هسته ای داشت و آمریکا هم مخالفتی نمی‌کرد.

کلسی داونپورت هم گفت: اسرائیل نه تنها بمب هسته ای دارد بلکه سیستم‌های پیشرفته حمل بمب هسته ای هم دارد و از این ابزار به عنوان قدرت بازدارندگی علیه تهدیدات موجودیت خود استفاده می‌کند و اجازه نمی‌دهد که کشور دیگری در خاورمیانه از این قدرت برخوردار شود زیرا می‌خواهد برتری نظامی خود را با بمب هسته ای نسبت به سایر کشورها حفظ کند.

ژنرال مکنزی در مورد پیمان ابراهیم بین اسرائیل و برخی کشورهای عربی گفت: در حقیقت با توجه به پیمان صلح ابراهیم بین اسرائیل و برخی از کشورهای عربی، ما تصمیم گرفتیم که ارتش اسرائیل به نیروهای نظامی آمریکا در خاورمیانه (سنتکام) ملحق شود. این تصمیمی بود از پایین به بالا یعنی از سوی فرماندهی نظامی آمریکا به کاخ سفید پیشنهاد شد. این تصمیم به انزوای ایران در منطقه کمک کرد.

حسین کنعانی مقدم از سرداران پیشین سپاه در مورد ترور سردار سلیمانی و پیمان ابراهیم گفت: وظیفه انتقام قتل سردار سلیمانی به عهده سپاه است. پیمان ابراهیم برای امنیت اسرائیل است و در درازمدت به نتیجه نمی‌رسد چون فلسطینی ها در این پیمان نیستند. اگر مذاکرات صلح با فلسطین به نتیجه برسد، پیمان ابراهیم هم می‌تواند سرنوشت متفاوتی داشته باشد.

ژنرال پترائوس در مورد سیاست‌های منطقه ای ایران مدعی شد: ایران می‌خواهد منطقه شیعی در خاورمیانه را کنترل کند. ایران نیروهای نظامی غیر دولتی در منطقه را شکل داده و برای اهداف خودش استفاده می‌کند مثل حوثی ها در یمن.

ژنرال فرانک مکنزی در مورد تهدیدات ایران گفت: توان هسته ای ایران تنها تهدید نیست. توان موشک‌های بالستیکی و برخی دستاورهای دیگر ایران در زمینه هوایی مثل موشک‌های زمین به هوای کروز و پرنده های بدون سرنشین، تهدیدات جدی تری است چون ایران در ده سال گذشته به پیشرفت‌های مهمی دست یافته است و نسبت به سایر کشورهای منطقه برتری موشکی دارد و می‌تواند به کشورهای همسایه حمله کند و ضربات مهلکی به آنها بزند. ایران در سال های گذشته تحریم های گسترده علیه مردمش را تحمل کرده تا به این دستاورهای نظامی برسد.

رونن برگمن از اسرائیل در مورد سناریوی حمله نظامی به ایران گفت: اسرائیل ظرفیت نظامی حمله نظامی به ایران را ندارد . حتی اگر ظرفیت آن را هم داشته باشد، هیچ نخست وزیری در اسرائیل چنین ریسکی نخواهد کرد و به سیاست عملیات مخفی و سایبری و ترور دانشمندان و فشار برای تحریم و غیره ادامه خواهد داد. اما معمای بزرگ اینجاست که اگر برجام احیا شود، آیا آمریکا مانع عملیات مخفی اسرائیل علیه ایران خواهد شد یا نه. فرض کنید امروز برجام امضا شود و اسرائیل به عملیات خرابکاری ادامه دهد و ایران به آمریکا بگوید اگر این عملیات ادامه یابد، من از برجام خارج می‌شوم. آن وقت موضع آمریکا چه خواهد بود؟ این معمایی است که جواب آن را نمی دانیم.

کلسی داونپورت در پاسخ به اینکه بهترین مسیر برای صلح درخاورمیانه چیست؟ گفت: برخی جناح های اسرائیلی می‌فهمند که اگر برجام شکست بخورد، برنامه "ب" خوبی وجود ندارد اما اگر در انتخابات آتی نیروهای رادیکال برنده شوند، آنها تحت هیچ شرایطی زیر بار احیای برجام نخواهند رفت و تقابل تشدید خواهد شد چون آنها آمریکا را به درگیری وسیع‌تر با ایران، تحت فشار قرار خواهند داد.

ژنرال پترائوس گفت: ایران باید سیاست‌های رادیکالی خود در منطقه را متوقف کند و همسایگان خود را اذیت نکند. اگر ایران این کار را بکند، درگیری گسترده با ایران مهار خواهد شد.

موسویان پنج اقدام را به این شرح پیشنهاد کرد: قدم اول: برجام هرچه سریعتر احیا شود که در اینصورت بهترین ضمانت برای رفع نگرانی‌ها در مورد بمب هسته ای خواهد بود. قدم دوم: اصول برجام منطقه ای شود تا شفافیت در برنامه هسته ای کلیه کشورهای منطقه ایجاد شود. قدم سوم:  قطعنامه های سازمان ملل در مورد عاری سازی خاورمیانه از سلاح هسته ای اجرا شود. چون اسرائیل باید انحصار بمب های هسته ای خود را بشکند. قدم چهارم: قطعنامه های سازمان ملل در مورد عاری سازی خاورمیانه از کلیه سلاح های کشتارجمعی اعم از شیمیایی و هسته ای و بیولوژیک عملیاتی شود. قدم پنجم: یک سیستم همکاری و امنیت جمعی بین هشت کشور حاشیه فارس ایجاد شود.

کد خبر 714851 منبع: ایسنا برچسب‌ها ایران و اسرائیل توافق هسته‌ای ایران اسرائیل ایران و آمریکا ایالات متحده آمریکا خاورمیانه

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: ایران و اسرائیل توافق هسته ای ایران اسرائیل ایران و آمریکا ایالات متحده آمریکا خاورمیانه برنامه هسته ای ایران ایران و آمریکا ژنرال پترائوس پیمان ابراهیم بمب هسته ای حمله نظامی ایران گفت غنی سازی حزب الله مدعی شد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۶۱۰۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آیا اعراب در مقابل ایران، هوای اسرائیل را دارند؟

استیون کوک، ستون نویس و نویسنده کتاب "پایان جاه طلبی: گذشته، حال و آینده آمریکا در خاورمیانه" در فارن پالیسی نوشت: آیا رهبران کشور‌های عربی هوای اسرائیل را دارند؟ اگر کسی نگاهی به تحلیل‌های منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی در خصوص تلاش‌های ترکیبی دولت‌های اسرائیل، آمریکا، بریتانیا، فرانسه، اردن و احتمالا سایر دولت‌های عربی برای ناکام گذاشتن حملات موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل بیاندازد، چنین برداشتی خواهد کرد. گروهی از تحلیلگران، اسرائیلی‌ها و فعالان طرفدار اسرائیل دوست دارند چنین تحلیلی را باور کنند.

به گزارش انتخاب، اما افسوس که این ادعا تا حد زیادی اغراق آمیز است. آخر هفته گذشته در بردارنده تحولات بسیاری بود، اما تقویت همکاری‌های عربی اسرائیلی جز تحولات سپیده دم"خاورمیانه جدید" نبود.

تهاجم نظامی ویرانبار اسرائیل به نواز غزه در طی ۶ ماه گذشته فشار زیادی بر روابط این کشور با دولت‌های عربی به ویژه اردن و مصر وارد آورده است. از بین دولت‌های عربی‌ای که دارای روابط دیپلماتیک با اسرائیل هستند، سفرای مراکش، مصر و امارات همچنان در تل آویو حضور دارند، اما پس از کشته شدن ۷ عضو سازمان غیرانتفاعی آشپزخانه مرکزی جهان، ابوظبی هماهنگی خود در زمینه کمک‌های بشردوستانه را با اسرائیل به حالت تعلیق درآورده است. با این حال همچنان پس از همه این خشونت‌ها و تنش‌های دیپلماتیک، خبرنگاران و تحلیلگران این سوال را مطرح می‌کنند که آیا توافقات ابراهیم، که با وساطت دولت ترامپ به عادی سازی روابط بین اسرائیل و چند کشور عرب حاشیه خلیج فارس منجر شد اکنون مرده است یا نه.

یک دلیل وجود دارد که چرا هماهنگی‌های امنیتی منطقه‌ای در آخر هفته گذشته با رهبری فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) حائز اهمیت بسیاری بوده است. جنبه دیگر اهمیت موضوع مربوط به خود آمریکاست. پس از بیش از یک دهه تلاش برای تمرکز زدایی و چرخش توجه سیاست خارجی ایالات متحده از خاورمیانه به سایر مناطق، دولت بایدن اثبات کرد که واشنگتن می‌تواند صرف نظر از رویکرد سردرگم خود در قبال جنگ غزه، یک منبع تامین کننده امنیت در منطقه باشد.

اما نباید در نتیجه گیری‌ها از این اتفاق بیش از حد اغراق کرد. همزمان با اشتراک مساعی دوستان اسرائیل و در حالی که تل آویو به صورت علنی از ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، اردن و قدرت‌های منطقه بابت کمک هایشان قدردانی می‌کرد، مقام‌های کشور‌های عربی و تحلیلگران به سختی در تلاش بودند تعبیر‌ها درباره تولد خاورمیانه جدید را تعدیل کنند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن تصریح کرد که ساقط کردن پهپاد‌های ایرانی دفاع از حریم هوایی کشورش بوده و اگر پهپاد‌هایی از سمت مقابل نیز شلیک می‌شد اردن همان کار را انجام می‌داد.

یک مقام سابق عربی در این باره به من گفت: «باید دید دولت‌ها چه برداشتی از مشروعیت اقدام نظامی اخیر (در دفع حمله ایران) دارند. در دریای سرخ ظاهرا کسی نمی‌خواست بخشی از ائتلاف دریایی‌ای باشد که به منزله دفاع از اسرائیل تلقی می‌شد. هفته گذشته، کشور‌ها پرتابه‌های شلیک شده را به این دلیل ساقط کردند که می‌شد آن را در قالب دفاع از حاکمیت بر آسمانشان تعبیر کرد و نه تمایل به یک جنگ منطقه ای.»

استدلال‌های مهمی این وسط وجود دارد. با توجه به جنایت‌های رخ داده در غزه و خشم بسیاری از شهروندان خاورمیانه از به خاک و خون کشیدن غیر نظامیان توسط ارتش اسرائیل، هیچ رهبر عربی‌ای تمایل ندارد که به صورت علنی در کنار اسرائیل قرار بگیرد، چه رسد به تلاش برای حفظ امنیت آن. با این حال، دفاع از حریم هوایی و جلوگیری از تشدید نزاع منطقه‌ای کنونی نتیجه یکسانی به دنبال دارد: کمک به اسرائیل.

صرف نظر از هیاهو‌های روز‌های اخیر، عملیات نظامی هماهنگی که از اسرائیل در برابر تلفات انسانی و مادی احتمالی محافظت کرد، نشان دهنده پایداری توافقات صلح اردن - اسرائیل و مصر - اسرائیل و همچنین توافقات عادی سازی سال ۲۰۲۰ است. تردیدی نیست که روابط میان دولت‌های اسرائیل و اردن در سال‌های اخیر و با توجه به تمرکز نتانیاهو بر توسعه روابط با کشور‌های حوزه خلیج فارس و اقدامات تحریک آمیز در بیت المقدس و کرانه باختری تحت فشار بوده است. این وضعیت مشکلاتی سیاسی برای ملک عبدالله ایجاد کرده بود و توازن ظریف برقرار شده میان خواسته‌های جمعیت فلسطینی ساکن اردن، جنبش اسلامی فعال این کشور و رهبران قبایل کرانه شرقی از یک سو و ضرورت راهبردی حفظ روابط عمیقا نامحبوب با اسرائیل از سوی دیگر را تهدید می‌کرد.

عزم ملک عبدالله برای حفظ روابط با اسرائیل، با توجه به اهمیت روابط اردن و آمریکا در بردارنده یک دیالوگ امنیتی بود که با وجود تضعیف روابط با اسرائیل در سایر جنبه ها، همچنان برای رهبران اردن از اهمیت برخوردار بود. این همکاری امنیتی زمانی که اسرائیل در سپتامبر ۲۰۲۱ در حوزه تحت مسئولیت سنتکام قرار گرفت تقویت شد. مصری‌ها به نوبه خود ظاهرا نقش قابل تشخیصی در تحولات آخر هفته گذشته ایفا نکردند، اما آن‌ها هم اطمینان یافته اند که به رغم بحران‌های متعددی که روابط دو کشور را از سال ۱۹۷۹ تاکنون تحت تاثیر قرار داده، دیالوگ‌های امنیتی شان با اسرائیل همچنان به قوت خود باقی و برای طرفین سودمند بماند.

منتقدان بدون تردید استدلال خواهند کرد که این روابط امنیتی شده جای تحسین و مباهات چندانی ندارد. روابط میان دولت‌های عربی که مشروعیتشان از جمله به دلیل روابط با اسرائیل زیر سوال است، و یک دولت اسرائیلی که فلسطینیان را قتل عام و سرکوب می‌کند، جز برای رهبران اقتدارگرا و با هدف جلب حمایتی که آن‌ها از واشنگتن دریافت می‌کنند برقرار نیست. اما این موضوع نافی این واقعیت نیست که دیالوگ‌های امنیتی‌ای که سال‌ها بین این کشور‌ها برقرار بوده، در روز ۱۳ آوریل به ثمر نشسته است.

استدلال مبنایی در مورد ضرورت وجود توافقات ابراهیم که بر اساس آن همکاری‌های امنیتی پس از سال‌ها هماهنگی غیررسمی و پنهانی به سرعت توسعه یافت، همچنان پابرجاست. هیچ رهبر عربی در حاشیه خلیج فارس نیست که به نتانیاهو اطمینان داشته باشد و مخالف اقداماتی که ارتش اسرائیل در غزه انجام می‌دهد نباشد، اما اماراتی ها، بحرینی‌ها و سعودی‌ها (که شرکای ساکت توافقات ابراهیم هستند) مطمئنا بیشتر از اسرائیل از ایران ترس دارند. این تاکیدی بر استدلال حامیان توافقات ابراهیم است و اینکه چرا حامیان مردم فلسطین از این توافقات عصبانی هستند: رهبران عربی که روابط خود با اسرائیل را عادی سازی کرده اند، بیش از آنکه به موضوع تشکیل دولت فلسطینی اهمیت بدهند، بر دفع چالش ایران متمرکز هستند. به رغم عدم حضور برخی از سفرای کشور‌های عربی در تل آویو در طول ۶ ماه گذشته، هیچ یک از دولت‌های عربی که دارای روابط با اسرائیل هستند، اقدام به قطع روابط خود نکرده اند. برای مثال دولت عربستان علنا تصریح می‌کند که همچنام متعهد به عادی سازی روابط است، اما مسئولین سعودی خاطر نشان می‌کنند این عادی سازی را منوط به تشکیل دولت فلسطینی خواهند کرد. با این حال پس از همه این خشونت و قتل غیرنظامیان بی گناه در غزه، صرف این واقعیت که عربستان همچنان مایل به پیشبرد روابط خود با اسرائیل است ناگفته‌های زیادی درباره جایگاه موضوع فلسطین در میان اولویت‌های رهبران کشور‌های عربی دارد.

در نهایت پس از آنکه بیش از دو دهه سرمایه گذاری آمریکا برای ایجاد تغییر در خاورمیانه نتیجه چندانی به دنبال نداشت، تلاش هماهنگ هفته گذشته برای جلوگیری از یک جنگ گسترده منطقه‌ای نتیجه رهبری واشنگتن بود. این اقدام نشان داد که زمانی که سیاستگذاران آمریکایی بر جلوگیری از تهدیداتی که ثبات و امنیت منطقه را به خطر می‌اندازد تمرکز کنند، واشنگتن می‌تواند موفق عمل نماید. مطمئنا منتقدان استدلال خواهند کرد که ایالات متحده در توانمندسازی ارتش اسرائیل برای نابود کردن غزه نقش کاملا مخربی را ایفا نموده است. این انتقادی کاملا بجاست. آیا این ناظران یک جنگ تمام عیار منطقه‌ای را ترجیح می‌دهند؟ برخی ممکن است با توجه به نگاهشان نسبت به اسرائیل موافق چنین جنگی باشند، اما سیاست آمریکا بر خلاف چنین سناریویی است.

آخر هفته گذشته بسیاری از تحلیلگران در شبکه‌های اجتماعی و سایر رسانه‌ها با هیجان از این مسئله سخن گفتند که چگونه خاورمیانه جدیدی متولد شده که در آن کشور‌های منطقه تلاشی هماهنگ را برای دفع حملات ایران علیه اسرائیل شکل داده اند، اما آنچه هیجان انگیزتر است اینکه جنگ حاضر تغییر چندانی در مناسبات منطقه‌ای صورت نداده است. دولت‌های منطقه همچنان مرعوب ایران هستند، هیچ تعهد ویژه‌ای به برقراری عدالت در حق فلسطینیان ندارند، خواهان روابط خود با اسرائیل و مایل به ایفای نقش رهبری از جانب واشنگتن هستند.

دیگر خبرها

  • ویدیو/ عملیات تنبیهی ایران علیه اسرائیل نقطه عطف استراتژیکی در منطقه خاورمیانه بود
  • عضو مجمع تشخیص: برجام و FATF همچنان در اولویت است / نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود
  • روزنامه شرق: بهترین فرصت مذاکره مستقیم با آمریکا را از دست ندهید! / اجرای برجام و FATF اولویت نظام پس از عملیات وعده صادق
  • عملیات وعده صادق ابهت آمریکایی‌ها و اسراییلی‌ها را شکست
  • تهدید به بازنگری در دکترین هسته‌ای؛ آیا امیدی برای توافق باقی مانده؟
  • جنبش «همبستگی با غزه» گوش مدعیان دموکراسی را کر کرده است
  • محمد صدر: ایران با اسرائیل درگیر نشد، با ناتو رو در رو شد
  • آیا اعراب در مقابل ایران، هوای اسرائیل را دارند؟
  • گسترش بحران تقابل ارزش‌های لیبرال با آزادیخواهان
  • آیا دکترین هسته‌ای ایران تغییر کرده است؟